برند شما، چهره کسبوکار شماست.
طبق تحقیقات، 63 درصد از مشتریان، ترجیح میدهند از برندهایی خرید کنند که آنها را میشناسند! در دنیای امروز که انتخابهای بیشماری پیش روی مشتریان قرار دارد، تنها داشتن محصول یا خدمتی باکیفیت کافی نیست. در حقیقت، آن چیزی که شما را از رقبا متمایز میکند و عامل ماندگاری نام شما در ذهن مخاطبانتان است، برند شماست؛ چیزی فراتر از محصولات.
برندینگ تنها به یک لوگو یا یک نام خاص خلاصه نمیشود؛ برندینگ علم و هنری است که داستان شما، ارزشهایتان و جایگاهی را تعریف و تثبیت میکند که میخواهید در ذهن مخاطبانتان داشته باشید.
در این مقاله از نکستاسکیل، به بررسی چیستی برندینگ، اهمیت آن و چگونگی ایجاد یک برند موفق خواهیم پرداخت. اگر میخواهید هویت ماندگاری بسازید و اعتماد مشتریان را جلب کنید، در ادامه با ما همراه باشید.
برند چیست؟
قبل از هرچیزی باید بدانیم که برند چیست و چه مفهومی دارد. برند یک نام، نماد، لوگو و مجموعهای از ویژگیها است که به یک محصول، خدمت یا سازمان شما، هویتی متمایز و منحصربهفرد میبخشد.
جف بزوس، بنیانگذار آمازون، در تعریف برند میگوید:
"برند شما آن چیزی است که مردم وقتی شما در اتاق نیستید، درباره شما میگویند"
برندینگ چیست و چه اهدافی را دنبال میکند؟
برندینگ فرآیندی استراتژیک و مستمر است که طی آن هویت، شخصیت و تصویر مشخصی برای یک محصول، خدمت، شرکت یا حتی یک فرد ایجاد میشود و نیازمند برقراری ارتباطی صحیح و نزدیک با مشتریان است. برندینگ را میتوان در همه چیز یک برند مشاهده کرد: دربستهبندی محصولات، در رنگهای بیلبوردها و حتی در کپشنهای شبکههای اجتماعی!
از اهداف مهم برندینگ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ایجاد تمایز در بازار
برندینگ به شما کمک میکند از رقبا متمایز شوید و هویتی منحصربهفرد برای خود بسازید. مشتریان در بازارهای شلوغ و رقابتی امروز، در جستوجوی چیزی هستند که توجهشان را جلب و برایشان احساس اعتماد ایجاد کند.
ایجاد برندآگاهی و تسلط به بازار
برندآگاهی یا Brand Awareness از اصلیترین پایههای مارکتینگ و برندینگ محسوب میشود. در تعریف آن میتوان گفت که افراد و نامهای تجاری، از طریق آگاهسازی مخاطب، حضور خود را در بازار اعلام میکنند. مشتریان، برندهایی را انتخاب میکنند که در ذهن آنها ماندگار شده و در صورت تداوم این ماندگاری، به آن برند وفادار میشوند.
ایجاد ارتباط عاطفی
بسیاری از شرکتها، حتی شرکتهای نامدار و بزرگ ،گاهی این هدف مهم را از قلم میاندازند یا توجه کمتری به آن میکنند. اهمیت دادن به احساسات و ایجاد ارتباط عاطفی میان مشتری و برند، میتواند مسیر را برای موفقیت کسبوکار هموار کند.
ایجاد اعتماد و اعتبار
برندی که هویتی شفاف، ارزشهای قوی و پیام منسجمی دارد، اعتماد مشتریان را جلب میکند. مشتریان ترجیح میدهند با برندهایی تعامل داشته باشند که در آنها احساس امنیت، احترام و اعتبار ایجاد کند.
ارزش برندینگ برای کسبوکارها
ساخت برند میتواند تاثیر قابلتوجهی بر ارزش کسبوکارها داشته باشد. وقتی برندی به خوبی در ذهن مشتریان جای میگیرد، میتواند به دارایی ارزشمندی برای شرکت تبدیل شود. از لحاظ مالی، برند قوی میتواند باعث افزایش درآمد، بهبود حاشیه سود و کاهش هزینههای بازاریابی شود. به عنوان مثال، برندهایی مانند اپل و کوکاکولا به دلیل مشهور بودن و اعتماد بالایی که مشتریان به آنها دارند، میتوانند محصولات خود را با قیمتهای بالاتر به فروش برسانند.
از جنبههای غیرمستقیم مالی، برندسازی به افزایش اعتبار و شهرت کسبوکار کمک میکند. این اعتبار میتواند به کسبوکار شما در جلب اعتماد شرکا، تأمین مالی و جذب استعدادهای برتر کمک کند. در واقع، برند قوی میتواند به شما مزیت رقابتی بلندمدتی بدهد که رقبا به سختی میتوانند آن را تقلید کنند.
اصطلاحات مهم برندینگ
هنگام ورود به هر عرصهای، با اصطلاحاتی روبهرو میشوید که یاد گرفتن آنها، میتواند در بهبود روند کارتان تاثیرگذار باشد. بخشی از این اصطلاحات دنیای برندنیگ شامل موارد زیر است:
برند (Brand): هویت کلی یک شرکت، محصول یا خدمات که احساسات و ادراکات مخاطبان را شکل میدهد.
هویت برند (Brand identity): عناصر بصری و غیر بصری که یک برند را تعریف میکنند؛ مانند لوگو، رنگها، فونتها و لحن ارتباطی.
ارزش برند (Brand Equity): ارزشی که برند برای شرکت یا مخاطبانش ایجاد میکند؛ این ارزش شامل اعتماد، وفاداری و اعتبار برند است.
آگاهی از برند (Brand Awareness): میزان شناخت و آگاهی مخاطبان از وجود و ویژگیهای یک برند.
جایگاهیابی برند (Brand Positioning): جایگاهی که برند در ذهن مشتری نسبت به رقبا دارد و چگونه خود را از آنها متمایز میکند.
شخصیت برند (Brand Personality): ویژگیهای انسانی که به برند نسبت داده میشود؛ مثل شاد، جدی، خلاق یا معتبر.
وفاداری به برند (Brand Loyalty): میزان تعهد مشتریان به خرید مجدد یا استفاده از محصولات و خدمات یک برند.
وعده برند (Brand Promise): قولی که برند به مشتریان خود میدهد و انتظاراتی که ایجاد میکند.
شعار تبلیغاتی (Tagline): عبارت کوتاه و جذاب که پیام یا ارزش اصلی برند را منتقل میکند.
شعار تبلیغاتی (Slogan): عبارتی کوتاه و بهیادماندنی است که پیام اصلی یا هویت برند را منتقل میکند. تفاوت آن با Tagline در این است که، Slogan معمولاً برای کمپینهای بازاریابی خاص یا پیامهای کوتاهمدت استفاده میشود و میتواند تغییر کند، درحالیکه Tagline عبارتی ثابتتر است.
گسترش برند (Brand Extension): استفاده از نام یا شهرت برند برای عرضه محصولات یا خدمات جدید.
- تجربه از برند (Brand Experience): تعاملات و تجربیاتی که مخاطبان در تماس با برند بدست میآورند؛ چه آنلاین و چه آفلاین.
هویت بصری (Visual Identity): عناصر بصری مانند لوگو، رنگها و طراحی.
بازسازی برند (Rebranding): فرآیند تغییر هویت یا جایگاه یک برند برای تطبیق با شرایط جدید بازار.
یکپارچگی برند (Brand Consistency): هماهنگی در پیامها، هویت و ارتباطات برند در تمامی نقاط تماس با مخاطب.
مزیت رقابتی منحصربهفرد (Unique Selling Proposition - USP): ویژگی خاصی که برند را از رقبا متمایز میکند.
همبرندسازی (Co-Branding): همکاری 2 یا چند برند برای تولید یا تبلیغ یک محصول مشترک.
سفیر برند (Brand Ambassador): فردی که به صورت رسمی یا غیررسمی از برند حمایت میکند و آن را به دیگران معرفی میکند. همچنین به شخصیت معروفی که معمولاً طولانیمدت با برند همکاری میکند و در تبلیغات آن حضور دارد، سفیر برند میگویند.
داستان برند (Brand Story): روایت تاریخی و احساسی که درباره منشأ و هدف برند تعریف میشود.
کهنالگوی برند (Brand Archetype): شخصیتپردازی برند بر اساس کهنالگوهای روانشناختی مانند قهرمان، خالق، یا ماجراجو.
نقطه تماس برند (Brand Touchpoints): هر نقطهای که مشتری با برند در ارتباط است؛ از تبلیغات گرفته تا خدمات پس از فروش.
گامهای ساخت و توسعه برند
همانطور که گفته شد، برندینگ فرایندی مستمر است و یک برند خوب، در یک روز و ماه و حتی سال ساخته نمیشود. باید به این نکته توجه داشته باشید که در هر نقطه این مسیر، یک اشتباه کوچک میتواند کسبوکار شما را با مشکل مواجه کند و شما را به نقطۀ صفر برگرداند. برای جلوگیری از این اتفاق، باید استراتژی، هدف و برنامه منسجم و حسابشدهای داشته باشید و بدانید که دقیقاً قرار است چه مسیری را طی کنید.
در ادامه به بررسی گامها و مراحل کلی برندینگ میپردازیم.
مسیر و اهداف کسبوکار خود را تعیین کنید:
هر برند موفق، اهداف بزرگ و مشخصی دارد. این اهداف، مبنای تلاشها و فعالیتهای کسبوکار قرار میگیرند، اجازه نمیدهند که از مسیر درست خارج شود و در نگرش مشتریان، کارمندان و بازار نسبت به آن کسبوکار تأثیر میگذارند. اگر میخواهید در کسبوکارتان با شکست مواجه نشوید اول از هر چیزی باید هدف خود را مشخص کنید. به صورت کلی، تدوین چشمانداز، ماموریت، اهداف و ارزشهای کسبوکار، برای رشد و یکپارچگی کسبوکار در زمینههای مختلف، ضروری است.
دادهها و اطلاعات مربوط به رقبا را تحلیل کنید:
از رقبا به عنوان فرصتی برای کسبوکارتان استفاده کنید. با شناخت رقبا متوجه میشوید که چه جایگاهی در بازار دارید و چه مسیری را باید طی کنید. همچنین از این طریق، نقاط تمایز و قوت خود را کشف میکنید و با تقویت آنها میتوانید مخاطبان خود را جذب کنید. از دیگر مزایای تحلیل رقبا، میتوان به الگوبرداری و الهامگیری از دلایل موفقیت آنها اشاره کرد. در این مسیر، پاسخ سوالات زیر بسیار تعیینکننده هستند:
رقیبان مستقیم و غیرمستقیم کدام شرکتها هستند؟
چه موفقیتها و شکستهایی داشتهاند؟
محصولات آنها چه ویژگیهایی دارند؟
مشتریان و کاربران، چه چیزهایی دربارۀ آنها میگویند؟
مشتریان آنها چه ویژگیها و پرسونایی دارند؟
آنها از چه کانالهای آفلاین و آنلاینی برای بازاریابی خود استفاده میکنند؟
مشتریان ایدهآل خود را شناسایی کنید:
یکی از هستههای اصلی یک کسبوکار، مشتریان آن هستند. بنابراین، رفتارها، نیازها و سبک زندگی آنها، بخش مهمی از جهتگیری فعالیتهای شما را مشخص میکنند. باید به این نکته توجه داشته باشید که نمیتوان تمام مردم و بازار را مشتریان خود دانست و رضایت همه آنها را جلب کرد؛ بنابراین باید بخشی از بازار را انتخاب کنید.
لحن و سبک ارتباطی مناسب را برای برند خود پیدا کنید:
صدای برند شما باید بازتابی از شخصیت و هویت اصلی برندتان باشد. سبک ارتباطی شما همه چیز را از کلمات صحبت حضوری با مشتری تا سوشالمدیا، سایت و تبلیغات، شامل میشود.
مثلاً اگر برند سرگرمکننده و جوانی هستید، میتوانید از زبان عامیانه استفاده کنید. در مقابل اگر برندی رسمی و بالغ دارید، احتمالاً تمایل داشته باشید که زبان حرفهای و رسمی را برای خود انتخاب کنید. این زبان و لحن، باید به صورت یکپارچه در تمام نقاط تماس با مشتری، حفظ شود.
هویت بصری کسبوکارتان را بسازید:
جنبه دیگری که در ساخت برند باید به آن توجه کرد، هویت بصری است؛ اولین برخورد مشتری با شما احتمالاً از همین راه است. در این زمینه باید موارد زیر را مورد توجه قرار داد:
- یک لوگوی حرفهای بسازید و برای آن زمان و هزینه صرف کنید
- پالت رنگی درستی انتخاب کنید و به آن پایبند بمانید
- فونت درستی انتخاب کنید
- به تمامی جزئیات و قسمتهایی که قرار است لوگو استفاده شود، دقت کنید
- تم طراحی یکپارچهای داشته باشید
- از تجربیات یک متخصص هویت بصری استفاده کنید
- به خاطر ترندها و شوکهای مقطعی، از مسیر هویتی خود خارج نشوید
به مسیر خود وفادار باشید:
شما باید به ویژگیهای برند خود وفادار باشید و آنها را مدام تغییر ندهید. این ناهماهنگی، مشتریان شما را دچار سردرگمی میکند و هربار، ساخت برند یکپارچه را دشوارتر از قبل میسازد.
دانستن این نکته ضروری است که کارمندان شما هم نقشی اساسی در این ثبات دارند. شیوۀ چتها، گفتوگوهای تلفنی یا حضوری، خلق محتوا و اجرای فرایندها، همگی نشاندهنده فرهنگ و هویت شرکت شما هستند. اگر مشتری در هر بخش، پیام متفاوتی دریافت کند، گمراه میشود. به همین دلیل، هماهنگسازی و همراهساختن آنها، بخش مهمی از مراحل برندسازی و ایجاد ثبات محسوب میشود.
تفاوتهایی میان برندینگ و مارکتینگ که باید بدانیم
بهطورکلی، هر 2 از عناصر کلیدی و حیاتی برای رسیدن به اهداف استراتژیک یک کسبوکار هستند و نقاط مشترک زیادی دارند، اما ابزارها، اهداف و رویکردهای آنها با یکدیگر متفاوت است. در ادامه به صورت خلاصه به تفاوتهای این مفاهیم اشاره میکنیم:
- مارکتینگ: متمرکز بر جذب مشتری و افزایش فروش از طریق استراتژیها و کمپینهای تبلیغاتی است. هدف آن، انتقال پیام برند به مخاطبان و ترغیب آنها به خرید بهشمار میآید.
- برندینگ: تمرکز بر ساخت هویت و شخصیت برند دارد و هدف آن ایجاد اعتماد، تمایز و ارتباط عاطفی با مخاطب برای ایجاد تصویری پایدار از برند در ذهن او است.
در نهایت میتوان اینگونه گفت که مارکتینگ «مسیر خلق ارزش را برایمان روشن میکند»، در حالی که برندینگ، «چرا مشتریان ما را انتخاب میکنند» را توضیح میدهد.
مروری بر اجزاء کلیدی برندینگ
برای درک بهتر مفهوم و عمق برندینگ، اجزای اصلی و مهم فرایند برندسازی را مرور میکنیم:
هویت برند: هویت برند شامل مجموعهای از ویژگیها و عناصر بصری و مفهومی است که نشان دهنده شخصیت یک برند است. این عناصر شامل لوگو، رنگ ها ، فونتها ،طراحی بصری و ... هستند.
ارزشها و ماموریت برند: ارزشهای اصلی برند، باورها و اعتقاداتی هستند که به عنوان یک مجموعه واحد، از آنها دفاع میشود. ارزشها مانند یک قطبنما، داستان برند، رفتارها و فرآیند تصمیمگیری را هدایت میکنند.
- ماموریت هم نشاندهنده هدف اصلی برند و دلیل فعالیت آن در بازار است. (چرایی وجود برند)
جایگاه برند: شامل جایگاه برند در بازار و ذهن مخاطبان است؛ همچنین تا حدی وجه تمایز برند با رقبا را نشان میدهد.
داستان برند: روایتی جذاب که نشان میدهد برند چرا و چگونه شکل گرفته است.
استراتژی برندینگ: برنامهای کامل و جامع برای هماهنگ کردن تمام عناصر فرایند برندینگ که در جهت ایجاد هویتی پایدار و موفق در بازار شکل میگیرد.
دانستن این نکته لازم است که این اجزا مکمل یکدیگر هستند و در کنار هم یک تصویر منسجم و پایدار از برند ایجاد میکنند و در نهایت باعث ماندگاری برند در ذهن مشتری و استحکام برند در بازار میشوند.
انواع استراتژیهای برندینگ
استراتژی برندینگ با توجه به اهداف، مخاطبان و ویژگیهای یک کسبوکار متفاوت خواهد بود. به صورت کلی، انواع استراتژیهای برندینگ به شرح زیر است:
برندینگ محصول:
در این نوع از برندینگ تمرکز روی یک محصول خاص است و از عناصر بصری مانند لوگو، بستهبندی و نام برای متمایز کردن محصول استفاده میشود. هدف آن ایجاد تصویری قوی از برند در ذهن مشتری است؛ به عنوان مثال: برند کوکاکولا برای نوشابه.
برندینگ شرکتی:
این نوع از استراتژی برندینگ بر ایجاد تصویر مثبت نسبت به کل شرکت متمرکز میشود و نه فقط یک محصول خاص. هدف آن ایجاد یک هویت جامع برای سازمان است و مثال ملموس آن، شرکت اپل یا مایکروسافت است که کل شرکت به عنوان برندی واحد شناخته میشود.
برندینگ شخصی:
تمرکز این نوع استراتژی برند روی توسعه هویت و شهرت یک فرد به عنوان برند است. این نوع از استراتژی اغلب توسط کارآفرینان، رهبران و افراد مشهور استفاده میشود، مثل ایلان ماسک.
برندینگ دیجیتال:
به آن دسته از استراتژیهایی اشاره دارد که به ایجاد هویت برند در فضای آنلاین یا از طریق وبسایت، رسانههای اجتماعی و تبلیغات دیجیتال میپردازد. هدف، ایجاد تعامل و ارتباط با مخاطبان در دنیای دیجیتال و مثال بارز آن برندینگ آنلاین نتفلیکس یا آمازون است.
برندینگ لوکس:
انحصار، کیفیت بالا و تجربه مشتری در این نوع از برندینگ بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.هدف برندینگ لوکس را میتوان ایجاد حس برتری و تمایز در مشتریان خاص دانست و برندهایی مانند گوچی یا رولکس در این دسته قرار میگیرند.
اشتباهات رایج در برندسازی
اشتباه در برندینگ زمانی رخ میدهد که یک شرکت یا برند، کاری انجام دهد که باعث ایجاد بحران شود. اشتباهات در برندینگ هزینه زیادی را برای شرکت، سازمان و شخص ایجاد میکنند، تاثیر زیادی بر درآمد و شهرت برند در بازار دارند و حتی در مواردی، باعث از دست رفتن اعتماد مخاطبان هدف میشوند. در ادامه به 7 عاملی که میتواند شما را از مسیر درست برندینگ خارج کند، اشاره شده است:
درک نادرست مفهوم برندسازی:
یکی از اشتباهات استارتآپها در برندسازی و فرآیند توسعه یک برند، این است که با مفهوم اصلی و دقیق برندینگ آشنایی ندارند و آن را با تبلیغات اشتباه میگیرند. بنابراین برای جلوگیری از بروز هرگونه خطا و اشتباه در مراحل اولیه برندسازی، ابتدا باید درباره مفهوم و مزایای آن برای کسبوکار خود اطلاعات کافی کسب کنید و سپس وارد مراحل بعدی برندینگ شوید.
عمل نکردن به وعده برند:
از مضرترین کارهایی که یک برند میتواند انجام دهد، این است که به چیزی که وعده داده، عمل نکند. به عنوان مثال شرکت نستله در سال 2018 به مخاطبان خود وعده داد که تا سال 2025 تمام بستهبندیهای خود را قابل بازیافت میکند، درحالیکه انجام آن در عمل کار راحتی نبود و در سال 2020، مشخص شد که نستله یکی از بزرگترین تولیدکنندگان آلایندههای پلاستیکی در جهان محسوب میشود.
تقلید از رقبا:
یکی دیگر از اشتباهات رایج در برندسازی، تقلید از رقبا است که ارزش و اعتبار برند شما را زیر سوال میبرد. استفاده از استراتژیهای موفق رقبا در برندسازی، احتمالا وسوسهانگیز است، اما کپی برداری از شرکتهای دیگر منجر به تضعیف برند شما خواهد شد. تقلید مستقیم از رقبا، باعث میشود کسب و کار شما منحصر به فرد بهنظر نرسد.
انجام ندادن تحقیقات بازار:
انجام تحقیقات بازار به شما کمک میکند تا درباره مخاطبان خود، اطلاعات بیشتری کسب کنید. برنامهریزی جهت ایجاد یک استراتژی برندسازی، بدون انجام تحقیقات بازار، باعث هدر رفتن زمان و منابع شما میشود. اگر تحقیقات بازار را نادیده بگیرید، ممکن است دغدغه و نیاز مخاطبان را به خوبی شناسایی نکنید و نتوانید با آنها به شیوه موثری ارتباط برقرار کنید.
سوءاستفاده یا استفاده نکردن از رسانههای اجتماعی:
مورد دیگری که باعث کاهش رضایت مشتری میشود و درنهایت به برند شما آسیب میرساند، تعامل نادرست با مخاطبان رسانههای اجتماعی یا بیتوجهی به آنها است.
محدود کردن برند به لوگو:
درست است که لوگو به ماندگاری برند شما در ذهن مخاطب کمک میکند، اما تنها عامل ممکن نیست. برخی از افراد به اشتباه تصور میکنند که آنچه در برندسازی اهمیت دارد، آرم و لوگو است؛ اما موارد دیگری مثل فونت، شعار تبلیغاتی و... مکمل یکدیگرند و به کسبوکار شما هویت میبخشند.
انتخاب شرکای اشتباه:
انتخاب شرکای اشتباه از دیگر عوامل مخرب در مسیر برندسازی است و تأثیر قابل توجهی بر تصویر عمومی برند شما خواهد داشت. انتخاب شرکایی که ارزشها یا مأموریتهای بسیار متفاوتی دارند و یا از محبوبیت عمومی برخوردار نیستند، پیامی متناقض به مخاطبان انتقال میدهد و موجب تضعیف برند شما میشود.
چالشهای برندینگ در دنیای دیجیتال
برندینگ در دنیای دیجیتال با چالشهای متعددی روبهرو است که شرکتها و برندها باید برای موفقیت در این فضا آنها را بشناسند و بر آنها غلبه کنند. یکی از مهمترین چالشها، سرعت تغییرات در فضای دیجیتال است. تکنولوژیها، پلتفرمها و رفتارهای مصرفکنندگان بهسرعت تغییر میکنند و برندها باید مدام استراتژیهای خود را بروزرسانی کنند تا بتوانند در این محیط پویا بمانند.
یکی دیگر از چالشها، رقابت شدید در فضای آنلاین است. با وجود اینکه اینترنت به برندها امکان دسترسی به یک بازار جهانی را میدهد، اما همین دسترسی آسان باعث شده است تا رقابت بسیار شدیدتری نسبت به گذشته ایجاد شود. برندها باید بهطور مداوم بر روی تمایز خود و ایجاد ارتباطات عمیقتر با مشتریان تمرکز کنند تا بتوانند در این فضای رقابتی برجسته شوند.
مدیریت یکپارچهی برند در تمام کانالهای دیجیتال هم چالشی اساسی و مهمی است. برندها باید مطمئن شوند که پیامها، لحن صدا و هویت بصری آنها در تمامی پلتفرمها، از وبسایت و شبکههای اجتماعی گرفته تا ایمیل و تبلیغات آنلاین، بهطور منسجم و یکپارچه انتقال مییابد. این مسئله نه تنها برای ایجاد یک تجربهی کاربری منسجم حیاتی است، بلکه در اعتمادسازی و تقویت وفاداری مشتریان نیز نقش مهمی ایفا میکند.
حفظ امنیت و حریم خصوصی مشتریان در دنیای دیجیتال چالشی دیگر است. با افزایش نگرانیها دربارهی امنیت دادهها و حفظ حریم خصوصی، برندها باید به این مسائل توجه ویژهای داشته باشند و اطمینان حاصل کنند که اطلاعات مشتریان بهطور امن ذخیره و مدیریت میشود. برندهایی که نتوانند این چالشها را مدیریت کنند، ممکن است با کاهش اعتماد مشتریان و از دست دادن اعتبار خود مواجه شوند.
جدول 2: چالشهای اصلی برندینگ در دنیای دیجیتال و راهکارهای پیشنهادی
مثالهایی از برندهای موفق در زمینه برندسازی
چند برند در سطح جهانی بهعنوان نمونههای موفق در زمینه برندسازی شناخته میشوند. این برندها با استفاده از استراتژیهای موثر توانستهاند جایگاه خود را در بازار تثبیت کنند و به الگوهای موفقیت تبدیل شوند:
1. اپل (Apple): برند اپل با تمرکز بر طراحی منحصربهفرد، نوآوری مداوم و تجربه کاربری استثنایی، جایگاه خود را بهعنوان یکی از برندهای پیشرو در صنعت تکنولوژی تثبیت کرده است.
2. نایک (Nike): نایک از طریق کمپینهای تبلیغاتی تاثیرگذار، توجه به زنان، مسئولیت اجتماعی و همکاری با ورزشکاران برجسته که همگی یکپارچه و همراستا هستند، به عنوان یک برند جهانی و محبوب در حوزه پوشاک و تجهیزات ورزشی شناخته میشود.
3. کوکاکولا (Coca-Cola): برند کوکاکولا با تکیه بر سرگرمی، احساسات و خاطرات جمعی، هویتی پایدار و شناختهشده در سراسر جهان ساخته است.
4. سامسونگ (Samsung): سامسونگ با نوآوری و گسترش در بازارهای مختلف، توانسته خود را به عنوان یکی از بزرگترین برندهای فعال در صنعت لوازم الکترونیکی مطرح کند.
5. تسلا (Tesla): برند تسلا با تمرکز بر پایداری و نوآوری در خودروهای برقی، به عنوان یکی از پیشروان صنعت خودروسازی مدرن شناخته میشود.
جمعبندی چیستی برندینگ با نکستاسکیل
برندینگ فرایندی مستمر و ضروری است تا برندها بتوانند در دنیای شلوغ امروز، جایگاه خود را در ذهن و سبد خرید مشتریان به دست آورند و تثبیت کنند. طبق آمار، هزینه جذب مشتری جدید، حدود 5 برابر حفظ مشتریان قدیمی است.
بنابراین برندینگ میتواند به کاهش هزینهها و حتی در مواقعی به نجات یک کسبوکار منجر شود. فرایند برندینگ مراحل مختلف و جزئیات زیادی دارد که در این مقاله از نکستاسکیل، ضمن ارائه تعریف دقیقی از مفهوم آن و اصطلاحات مرتبط، همه این جزئیات را بررسی کردیم.
برای یادگیری بیشتر و درک عمیقتر مفهوم برندسازی، شما را به دیدن وبینارهای تجربهمحور نکستاسکیل دعوت میکنیم.